اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
نی غلط گفتم، که اینجا عاشق و معشوق اوست
گرچه ما از عشق او اندر جهان افسانهایم
ما کهایم؟ از ما چه خیزد؟ تا نپنداری که ما
روی او را آینه یا زلف او را شانهایم
(فخرالدین عراقی، لمعات)
یا ذَاكِرَ الذّاكِرین و یا بادى بِالْاِحْسانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعابِدينَ [۱]
در حدیث آمد که دل همچون پریست
در بیابانی اسیر صرصریست
پرّ کاهم پیش تو ای تند باد
من چه دانم که کجا خواهم فتاد؟
(مولانا، دفتر سوم مثنوی معنوی)
یا مُقَلِّبَ القُلُوب یا مُنَوِّرَ القُلُوب [۲]
بیا که در تن خسته توان در آید باز
بیا که در دل مرده روان در آید باز
(حافظ)
[فَاللَّـهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَ هُوَ يُحْيِي الْمَوْتَىٰ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ] (الشوری ۴۲: ۹)
سرپرست و معبود واقعی خداست و تنها اوست که مردگان را زنده می کند و فقط اوست که بر هر کاری تواناست.
[أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها] (الأنعام ۶: ۱۲۲)
آيا كسى كه مرده[دل] بود و زندهاش گردانيديم و براى او نورى پديد آورديم تا در پرتو آن، در ميان مردم راه برود، چون كسى است كه گويى گرفتار در تاريكيهاست و از آن بيرونآمدنى نيست؟
[اللَّـهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ] (البقره ۲: ۲۵۷)
خدا سرپرست و یار کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنان را از تاریکیها به سوی نورِ بیرون میبرد.
واقعا چقدر لطف است و چقدر امید بخش است که نامه مینویسد و رسول میفرستد و گله میکند که
[أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ فَاللَّـهُ هُوَ الْوَلِيُّ ... ] (الشوری ۴۲: ۹)
آیا به جای او سرپرستان و معبودانی برای خود گرفتهاند؟ در حالی که سرپرست و معبود واقعی خداست.
کجا می روید؟ کدام در را می زنید؟ مگر درِ دیگری هست؟ مگر دستگیره و دستگیر دیگری هست؟ ولی فقط اوست. اگر دلت مرده هم هست و از هیچ طبیبی برای تو کاری ساخته نیست، او مردگان را هم زنده میکند؟ چرا یأس بر تو غلبه کرده و ناتوانی خود را به حضرت او هم نسبت میدهی؟ او بر هر چیزی قادر است، نه تنها مرض را شفا میدهد که مرده را هم زنده میکند!
[وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ] ( الشوری ۴۲: ۲۸)
و اوست که باران را پس از اینکه [مردم از آمدنش] نومید شدند، نازل میکند و رحمتش را میگستراند، و او سرپرست و یار [واقعی] و ستوده است.
تو را، عبدی جان و سعید جان را که خدایتان در کنف حمایت خود گیرد به ولی حمیدتان میسپارم که
[فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمينَ] (یوسف ۱۲: ۶۴)
پس خدا بهترين نگهبان است، و اوست مهربانترين مهربانان.
ای گروه مؤمنان شادی کنید
همچو سرو و سوسن آزادی کنید
(مولانا، دفتر ششم مثنوی)
[اللَّـهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُو] (البقره ۲: ۲۵۷)
خدا سرپرست و یار کسانی است که ایمان آوردهاند.
پریشب تهران آمدم و فردا برمیگردم. تلفنی گفته بودی جمعه یا شنبه با تو صحبت کنم انشاءالله چنین میکنم.
پدرت مرتضی
از هتل هما
ساعت هشت و ۳۳ دقیقه شب جمعه (پنجشنبه شب) ۲۳ آبان ماه ۱۳۶۴